انجمن علوم علفهای هرز ایراندانش علفهای هرز ایران1735-35486220110220Modeling Herbicide Dose Effect and Common Cocklebur (Xanthium strumarium) Interference in Soybean (Glycin max)مدلسازی بر همکنش دز علف کش ایمازتاپیر و تراکم توق بر عملکرد سویا1111083FAحامد مرتضی پوردانشگاه آزاد کرجمصطفی اویسیدانشگاه تهرانسعید وزاندانشگاه آزاد کرجاسکندر زندموسسه تحقیقات گیاهپزشکیJournal Article20121112Field experiment was conducted to study the interaction between imazethapeyr dose and Xanthium strumarium density on soybean yield. Four densities of weed (0, 4, 8 and 12 plant.m-2) × 5 doses of herbicide (0, 25, 50, 75 and 100 g a. i. ha-1) was assigned in a factorial arrange of treatments with four replications. A combined model incorporated standard dose response curve and rectangular hyperbola competition model gave a good description for soybean yield. When no herbicide was applied, soybean yield was decreased by 58, 73 and 80% at densities of 4, 8 and 12 plant.m-2. Where the densities of common cocklebur was low (0 ,4 plant. m-2) applying herbicide at half of the recommended dose could save the yield by 90% however; with increasing weed densities to 8 and 12 plant.m-2, 20 and 30% yield loss was caused in soybean yield. No difference was found between herbicide application at 75 and 100 rate of the recommended dose.آزمایش مزرعهای به منظور بررسی بر همکنش دزهای علفکش ایمازاتاپیر و تراکم علفهرز توق بر عملکرد سویا در مزرعه پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در سال زراعی 1388 به صورت بلوک های کامل تصادفی در قالب فاکتوریل و با چهار تکرار اجرا شد. تراکم توق در چهار سطح (0، 4، 8 و 12 بوته بر متر مربع) و دزهای علف کش ایمازتاپیر در پنج سطح (. ، 25، 50، 75 و 100 گرم ماده موثره بر هکتار) عامل های مورد مطالعه بودند. ازتلفیق مدل دز-پاسخ استاندارد برای بیان پاسخ ضریب رقابتی علف هرز به علف کش با مدل هذلولی مستطیلی که عملکرد محصول را در رقابت با تراکم های مختلف علف هرز پیش بینی می کند، مدلی ترکیبی به دست آمد که می تواند بر همکنش دز علف کش و رقابت علف هرز را بر عملکرد گیاه زراعی سویا توصیف نماید. بر اساس پیش بینی مدل در شرایط عدم کاربرد علف کش، تراکم های 4، 8 و 12 بوته بر متر مربع توق، بترتیب باعث کاهش 58، 73 و 80 درصدی در عملکرد دانه شدند. در تراکم های پائین توق یعنی 4 بوته در متر مربع و عدم حضور علف هرز، کاربرد نصف دز کامل علفکش یعنی 50 گرم ماده موثره در هکتار، از کاهش عملکرد تا حد 90 درصد پیشگیری نمود اما با افزایش تراکم توق به 8 و 12 بوته بر متر مربع، پیشگیری از کاهش عملکرد به ترتیب به 80 و 70 درصد رسید. با افزایش دز علفکش، تفاوتی میان دزهای 75 گرم ماده موثره بر هکتار و دز کامل توصیه شده وجود نداشت. 80 درصد دز توصیه شده (80 گرم ماده موثره در هکتار) این علفکش قادر بود در تراکم های بسیار بالای توق تا حدود 90 درصد از کاهش عملکرد جلوگیری کند.انجمن علوم علفهای هرز ایراندانش علفهای هرز ایران1735-35486220110220Comparison of Resistance of Grass Weeds to Clodinafop-Propargyl Using Glass-House and Molecular Methodsبررسی مقاومت علفهای هرز باریک برگ به علفکش کلودینافوپ پروپارژیل با استفاده از روشهای گلخانهای و مولکولی11231084FAاسکندر زندموسسه تحقیقات گیاهپزشکیآرش رزمیموسسه تحقیقات گیاهپزشکیفاطمه بناکاشانیموسسه تحقیقات گیاهپزشکیفهیمه نظریموسسه تحقیقات گیاهپزشکیمهدی راستگودانشگاه اصفهانJournal Article20121112In order to evaluate the efficacy of molecular method to detect the resistance of weeds to herbicides, 69 resistant or susceptible grass weed biotypes to clodinafop propargyl herbicide, including <em>Lolium</em> spp. (6 biotype), <em>Avena</em> spp. (30 biotype), and <em>Phalaris</em> spp. (33 biotype) were studied, dCAPS method as a simple method to diagnosis Ile1781Leu amino acid substitution in ACCase enzyme was used. The results of greenhouse experiment for<em> Avena</em> spp., <em>Phalaris</em> spp. and<em> Lolium</em> spp. were 90%, 79% and 100% similar to molecular experiment respectively. In general, the similarity of molecular method with current methods was about 85%. Isoleucine (Ile) to leucine (Lue) substitution at position 1781 (Ile /Leu ) was the most common amino acid substitution selected with ACCase-inhibiting herbicide. The partial differences (about 15%) between glass-house and molecular methods also can explain by non-target site mechanism (enhancing metabolism) or another amino acid substitution.به منظور ارزیابی کارایی روشهای مولکولی برای تشخیص علفهای هرز مقاوم به علفکش، 69 بیوتیپ از علفهای هرز یولاف وحشی، خونی واش و چچم (<em>Lolium</em> spp.) مقاوم و حساس به علفکش کلودینافوپ پروپارژیل مورد آزمایش قرار گرفت. در این آزمایش از روش dCAPS که روشی ساده برای تشخیص وضعیت I-1781-L در آنزیم استیل کوانزیم آ کربوکسیلاز علفهای هرز باریک برگ است، استفاده شد. در این روش تودههای مقاوم هتروزیگوت (Ile/Leu1781) تشخیص داده شد و نتایج آزمایش های مولکولی برای علفهای هرز یولاف وحشی، خونی واش و چچم به ترتیب 90٪، 79٪ و 100٪ مشابه نتایج آزمایش گلخانهای بود. در مجموع شباهت آزمایش های مولکولی و گلخانهای حدود 85 درصد تشخیص داده شد و جانشینی لوسین به جای ایزولوسین (Ile/Leu 1781) به عنوان مهمترین مکانیزم مقاومت در بیوتیپهای مورد مطالعه شناخته شد. ناهمخوانی جزئی (حدود 15 درصد) بین نتایج آزمایشهای گلخانهای و مولکولی نیز احتمالا به مکانیزم مقاومت مبتنی بر غیر محل هدف (افزایش متابولیسم) و یا جهشهای ایجاد شده در سایر نقاط ( به جز Ile/Leu 1781) مربوط میشود.انجمن علوم علفهای هرز ایراندانش علفهای هرز ایران1735-35486220110220Comparison of Some Herbicides on Causing the Dwarfness on Riceمقایسه برخی علفکش¬ها در ایجاد عارضه کوتولگی در برنج23411085FAبیژن یعقوبیموسسه تحقیقات برنج0000-0003-4655-4052حسن علیزادهدانشگاه تهرانحمید رحیمیاندانشگاه تهرانمحمد علی باغستانیموسسه تحقیقات گیاهپزشکیناصر دواتگرموسسه تحقیقات برنجJournal Article20121112In order to investigate the effect of most common paddy selective herbicides on causing growth disorder called dwarfism two experiments were laid out in 2007 in Rice Research Institute of Iran, Rasht. The dose response study was carried out by herbicides thiobencarb "TB", butachlor and oxadiargil and Hashemi rice cultivar in Petri dishes containing agar and Youshida growth medium. Visual evaluation of herbicides toxicity on seedlings showed that TB caused specific growth irregularity including dark greenish leaves, dwarf stature of seedlings, short thick leaves and brown color roots that are known as symptoms of dwarfism. Regression analysis of rice seedlings height, root length and fresh weight by fitting sigmoidal logistic dose response equations showed that the inhibitory effect of thiobencarb on rice growth was significantly more than two other herbicides (P-1) in a split split plot design with factorial arrangement of treatments in 3 replications. Also two other herbicides were included as control. Toxicity of herbicides were evaluated visually based on 0-100 where 0 indicates no effect, and 100 was complete plant death. Results of this experiment also confirmed the results of previous one and symptoms of dwarfism were observed only in pots treated with TB. Data analysis showed that toxicity of TB was affected by dosage, time of application and water level significantly (P2>95%) between dosages and toxicity of TB. Spraying TB after transplanting compared with before transplanting decreased dwarfness intensity significantly. Based on the results of this study for management of TB toxicity in paddy rice it is needed the herbicide to be applied in flooded soils, and after transplanting in minimum recommended dosesبه منظور بررسی نقش مهمترین علفکشهای انتخابی شالیزار در ایجاد عارضه کوتولگی برنج این آزمایش در سال 1386 در مؤسسه تحقیقات برنج کشور در شرایط آزمایشگاهی و گلدانی اجرا گردید. بررسیهای دز-پاسخ با استفاده از علفکشهای تیوبنکارب، بوتاکلر و اکسادیارژیل و برنج رقم هاشمی در پتریدیش حاوی آگار و محیط کشت یوشیدا انجام شد. ارزیابی چشمی گیاهسوزی علفکشها نشان داد که علفکش تیوبنکارب سبب ایجاد علائم اختلالات رشدی ویژهای شامل برگهای سبز تیره، کوتاهی ارتفاع، برگهای کوتاه و ضخیم و ریشههای قهوهای میگردد، که این نشانگان علائم عارضه کوتولگی برنج هستند. بر اساس پارامترهای تجزیه رگرسیونی، اثرات بازدارندگی تیوبنکارب بر روی ارتفاع، طول ریشهچه و وزن تر گیاهچههای برنج بطور معنیداری بیشتر از دو علفکش دیگر بود. دز مورد نیاز برای 50% کاهش (GR50) ارتفاع برنج برای علفکش تیوبنکارب 40 و 13 مرتبه کمتر از بوتاکلر و اکسادیارژیل بود. آزمایش دوم به منظور ارزیابی صحت آزمایش اول و بررسی تأثیر علفکش تیوبنکارب در ایجاد عارضه کوتولگی اجرا گردید. آزمایش در گلدانهای حاوی خاک اراضی شالیزاری با سابقه کوتولگی انجام شد. تیمارها شامل زمان مصرف علفکش (قبل و بعد از نشاءکاری)، سطح آب گلدان هنگام مصرف علفکش (غرقاب و اشباع) و دز علفکش (0، 2، 4، 6، 8 و 10 کیلوگرم ماده مؤثره در هکتار) بود و آزمایش در قالب طرح فاکتوریل اسپلیت، اسپلیت در سه تکرار اجرا گردید. نتایج این بررسی نیز نشان داد که فقط علفکش تیوبنکارب سبب بروز کوتولگی شده و نتایج آزمایش قبلی را تأئید نمود. تجزیه دادهها نشان داد که گیاهسوزی ناشی از تیوبنکارب (کوتولگی) به شدت تحت تأثیر دز علفکش تیوبنکارب، زمان مصرف علفکش و روش آبیاری قرار گرفت. دادهها بیانگر این واقعیت بودند که کاربرد تیوبنکارب در خاکهای اشباع سه برابر بیشتر از خاکهای غرقاب بر روی برنج گیاهسوزی داشته و یک همبستگی معنیدار سیگموئیدی (r<sup>2</sup>>95%) مابین دز علفکش و گیاهسوزی تیوبنکارب وجود داشت. بطور کلی مصرف تیوبنکارب پس از نشاءکاری در مقایسه با قبل از نشاءکاری سبب کاهش شدت کوتولگی گردید. بر اساس نتایج این تحقیق برای مدیریت عارضه کوتولگی در کشت نشائی برنج، غرقاب مزرعه قبل از مصرف علفکش و نیز کاربرد علفکش پس از نشاءکاری و در حداقل دز توصیه میشود.انجمن علوم علفهای هرز ایراندانش علفهای هرز ایران1735-35486220110220Comparison of Critical Period of Weed Control in Two Planting Distances on Yield of Canola (Brassica napus L.)مقایسه دوره بحرانی کنترل علف های هرز در دو فاصله ردیف کاشت و تاثیر آن بر تولید محصول کلزا (Brassica napus L.)41531091FAجعفر اصغریاستادمرجان خوشنامکارشناس ارشدمحمد ربیعیکارشناس ارشدJournal Article20121113To determine the critical period of weed control of two planting distances on canola yield, a factorial design with 3 replications was conducted using Hayola 401 variety, in paddy field of Rice Research Institute of Iran (RRII) in Rasht, during cropping season of 2006. <em>Planting distances</em> (15 and 30 cm) and <em>hand weedings</em> (12 treatments in two sets) were the two factors of the experiment. The hand weeding treatments were in two sets, the first set was weed free periods including cotyledon stage, 0, 2, 4, 8 leaf stages and flowering stage. The second set of hand weeding treatments was weed infested periods including cotyledon stage, 0, 2, 4, 8 leaf stages and flowering stage. The two sets of hand weeding treatments were fitted to Logistic and Gompertz functions to determine the critical period of weed control in this plant. Results showed that the effect of planting distances of canola, treatments of weeding, among weeded and unweeded treatments, and their interactions were significant on grain yield, biological yields, oil production and harvest index. There were significant differences between weed infested and weed free treatment in oil yield, grain and biological yields in each planting distances. The 30 cm planting distances had significantly higher grain yield (2502.4 kg/h) than 15 cm planting distances (2141 kg/h). The critical period of weed control for 15 cm distance was between 27 and 85 days after planting (DAP) (emergence to 10-leaf stage), and between 35 to 64 DAP (2-6 leaf stages), using 10 and 5% acceptable yield reduction, respectively. In 30 cm planting distances, these periods were between 32 and 95 DAP (2-10 leaf stages) and 50 to 77 DAP (4-8 leaf stages) using 10 and 5% acceptable yield reduction, respectively.به منظور مقایسه دوره بحرانی کنترل علف های هرز در دو فاصله کشت بر تولید کلزا، آزمایشی در سال زراعی 1385 در مؤسسه تحقیقات برنج کشور واقع در شهرستان رشت انجام گرفت. این آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار بر روی کلزا رقم هایولا 401 به مرحله اجرا درآمد. دو فاکتور ردیف با فاصله کاشت 15 و 30 سانتی متر از هم (به ترتیب 133 و 66 بوته در متر مربع) و تیمار کنترل علف های هرز در 2 سری بود. اولین سری تیمارها شامل رقابت (تداخل) علف های هرز با کلزا تا مراحل کوتیلدونی، 2 برگی، 4 برگی، 8 برگی، گلدهی کلزا و شاهد (تداخل تمام فصل) بود که علف های هرز تا روزهای مذکور با گیاه زراعی رقابت نموده و سپس تا پایان دوره وجین شدند. سری دوم، تیمارهای حذف علف های هرز بود که تا دوره های زمانی مذکور علفهای هرز وجین شده و پس از آن علفهای هرزی که سبز شدند به رشد خود تا زمان برداشت کلزا ادامه داده و هیچ گونه کنترلی روی آنها صورت نگرفت. پس از رسیدن مرحله محصول، هر یک از کرتها جداگانه برداشت و عملکرد دانه بر حسب درصد از تیمار شاهد کنترل تمام فصل تعیین و داده های تیمارهای رقابت و حذف به ترتیب در توابع لجستیک و گامپرتز برازش داده شدند تا دوره بحرانی کنترل علفهای هرزکلزا به دست آید. نتایج به دست آمده اختلاف معنی داری را بین فاصلههای کشت، تیمارهای حذف و رقابت علف های هرز و اثرات متقابل آنها از نظر صفات عملکرد دانه، بیولوژیک، و روغن و شاخص برداشت نشان دادند. بین تیمارهای حذف و رقابت علف های هرز در دو فاصله کاشت نیز از نظر صفات مذکور اختلاف بسیار معنی داری وجود داشت. با در نظر گرفتن 5 درصد کاهش مجاز عملکرد، در فاصله کاشت 15 سانتی متر (تراکم 133 بوته در متر مربع) یک دوره 58 روزه بین روزهای 27 تا 85 پس از کاشت مصادف با مراحل سبز شدن تا 10 برگی کلزا و با احتساب 10 درصد کاهش مجاز عملکرد یک دوره 29 روزه بین روزهای 35 تا 64 پس از کاشت، مصادف با مراحل 2 تا 6 برگی کلزا به عنوان دوره بحرانی کنترل علف های هرز بدست آمد. در فاصله کاشت 30 سانتی متر (تراکم 66 بوته در متر مربع ) نیز با احتساب 5 درصد کاهش قابل قبول عملکرد، یک دوره 63 روزه بین روزهای 32 تا 95 پس از کاشت یعنی بین مراحل 2 تا 10 برگی کلزا و با در نظر گرفتن 10 درصد کاهش مجاز عملکرد یک دوره 27 روزه بین روزهای 50 تا 77 پس از کاشت، مصادف با مراحل 4 تا 8 برگی کلزا به عنوان دوره بحرانی کنترل علف های هرز بدست آمد. بیشترین مقدار محصول مربوط به فاصله کاشت 30 سانتی متر با میانگین عملکرد 4/2502 کیلوگرم در هکتار بود که اختلاف بسیار معنی داری با فاصله کاشت 15 سانتی متر با میانگین عملکرد 2141 کیلوگرم در هکتار داشت.انجمن علوم علفهای هرز ایراندانش علفهای هرز ایران1735-35486220110220Predicting Seedling Emergence of Xanthium strumarium in Two Burial Depthsمدل سازی سبز شدن علف هرز توق (Xanthium strumarium) در دو عمق مختلف کاشت57651092FAعلیرضا یوسفیاستاد دانشگاهمینا ابراهیمیکارشناس ارشدملیحه قنبریکارشناس ارشدمجید پوریوسفکارشناس ارشدJournal Article20121113Increasing public awareness and concern about the impacts of herbicides on the environment, development of herbicide-resistant weeds, and high economic cost of herbicides have increased the need to reduce the amount of herbicides used in agriculture. Prediction of weed emergence timing would help reduce herbicide use through the optimization of the timing of weed control. There are several models that could be used for predicting weed seedling emergence. However, the ability to predict emergence of given species is different between models. For better prediction of emergence we should be able to select a suitable model. Therefore, <em>Xanthium strumarium </em>seedling emergence at two different burial depths from an experiment conducted in 2009-2010, was used to find and develop the best emergence model. The number of <em>X. strumarium </em>seedlings was recorded every three days and then removed from pots. Emergence for each species was expressed as a cumulative percentage of total emergences. Percentage of cumulative emergence values was explained against thermal time (TT) using Logistic, Gompertz and Weibull modified functions. The three models were compared using the Akaike information criterion. The Weibull model gave a better description than other models. Conversely, Logistic model gave the worst fit, with AIC values far higher than Weibull and Gompertz models. Thermal time required for given seedling<em> </em>emergence was affected by burial depth and increased with soil depth. For example, when seeds buried in the 5 cm depth, they required 744 TT for 50% emergence. However, seeds in 2 cm depth had a shorter emergence time-span and required 391-488 TT for 50% emergenceافزایش آگاهی عمومی در زمینه اثرات نامطلوب علفکشها بر محیط زیست وگسترش علفهای هرز مقاوم به علفکشها لزوم کاهش مقدار مصرف علفکشها را نشان میدهد. پیش بینی زمان سبز شدن علفهای هرز با تعیین زمان مناسب کنترل میتواند در این راستا ما را یاری رساند. مدلهای مختلفی جهت شبیه سازی ظهور گیاهچه های علفهای هرز در رابطه با زمان دمایی وجود دارد که با توجه به توانایی متفاوت مدلهای مختلف در پیش بینی صحیح تر این زمان، ما ملزم به انتخاب مدل مناسب تر می باشیم. به همین دلیل و به منظور بررسی الگوی سبز شدن علف هرز توق در دو عمق مختلف کاشت در خاک و همچنین انتخاب مدل مناسب برای این گیاه، آزمایشی در سال 1388 انجام شد. در این آزمایش روند ظهورگیاهچه های توق که در عمق های دو و پنج سانتیمتری کشت شده بودند، ارزیابی شد. پیش بینی الگوی ظهور گیاهچه های توق، بین زمان دمایی و درصد سبز شدن تجمعی با استفاده از مدلهای ویبول، گومپرتز و لجستیک اصلاح شده، صورت گرفت. مقایسه توابع برازش داده شده به دادههای مشاهده شده در دو عمق مختلف نشان داد که تابع اصلاح شده ویبول برازش بهتری داشته است. از طرف دیگر اختلاف دو عمق مختلف جهت شروع (10%) ظهورگیاهچه ها از لحاظ زمان دمایی مورد نیاز ، زیاد بود ولی برای اتمام سبز شدن اختلاف زیادی از این لحاظ نداشتند. برای بذوری که در عمق دو سانتیمتری کشت شده بود 50% سبز شدن تجمعی در زمان دمایی 478 اتفاق افتاد در حالیکه 50% سبز شدن تجمعی این بذور در عمق پنج سانتیمتری در زمان دمایی 774 صورت گرفت.انجمن علوم علفهای هرز ایراندانش علفهای هرز ایران1735-35486220110220Study of 2,4-DB (Butress) Efficacy in Weed Control in Established Alfalfa (Medicago sativa)بررسی کارایی علفکش توفوردیبی (بوترس) در کنترل علف¬هایهرز یونجه مستقر67771093FAفریبا میقانیمحققسید محمد میر وکیلیمحققآژنگ جاهدیمحققمحمد علی باغستانیمحققپرویز شیمیمحققJournal Article20121113In this study the efficacy of 2,4-DB (Butress 42.3%EC) on weed control of alfalfa was compared with commonly used herbicides in Alfalfa. This experiment was conducted in Hamedan and Yazd during 1386-1387 in a randomized complete block design with 3 replications and 11 treatments in established Alfalfa. Treatments were included of bentazone (Bazagran) (SL 48%) at doses of 2, 3, and 4 L/ha, 2;4-DB (Buterss) (EC 42.3%) at doses of 2.5, 2.8, 3.1, and 3.5 L/ha, imazethapyr (Pursuit) (SL 10%) at doses of 0.4, 0.7, and 1 L/ha and weedy check as treatment.The effect of herbicides on alfalfa biomass and the biomass and weeds biomass and density were studied during 3 harvestings. In Hamedan, all herbicides treatments had no phytotoxocity on alfalfa.Only bentazone caused chlorosis in alfalfa that recovered after 1 to 2 weeks. Butress not only was suitable to control the weeds, especially in field bindweed (<em>Convolvulus arvensis</em>) control. In Yazd, 2,4-DB specially in its higher doses had partial phytotoxicity on alfalfa, but controlled well Malva, Lactuca and field bindweed. Butress reduced the density and biomass of field bindweed by 100% and 84%, respectively. As a conclusion, 2,4-DB specially in its higher doses was the best herbicide to control field bindweedاین پژوهش به منظور بررسی کارایی علفکش توفوردیبی (بوترس) در کنترل علفهایهرز پهنبرگ یونجه مستقر در سال زراعی 87-86 در همدان و یزد انجام شد. قالب طرح، بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار و 11 تیمار بود. تیمارهای آزمایش عبارت بودند از علفکش بنتازون (بازاگران) به میزان 5/2، 3 و 4 لیتر در هکتار، علفکش توفوردیبی (بوترس) به میزان 5/2، 8/2، 1/3 و 5/3 لیتر در هکتار، علفکش ایمازتاپیر (پرسوییت) به میزان 4/0، 7/0 و 1 لیتر در هکتار و شاهد بدون کنترل علفهایهرز. اثر علفکشها بر وزن خشک یونجه و تراکم و وزن خشک علفهایهرز طی 3 چین بررسی شد. علفکش توفوردیبی مناسبترین علفکش در افزایش وزن خشک یونجه بود. تایج بررسی همدان نشان داد که علفکش توفوردیبی علاوه بر کنترل مطلوب علفهایهرز، پیچک را نیز به نحو مطلوبی کنترل کرد. نتایج آزمایش یزد نشان داد علفکش توفوردیبی در مواردی بخصوص در دوز1/3 / 5/3 لیتر درهکتار باعث گیاهسوزی جزیی یونجه شد، اما کارایی مناسبی در کنترل پنیرک، کاهوی وحشی و بخصوص پیچک در دوزهای بالاتر داشت. در همین دوزهای بالا در اغلب موارد کارایی آن از ایمازتاپیر نیز بیشتر بود و علفکش کارامدی بنظر میرسد، اما کارایی آن در اقلیم سردی مانند همدان بیشتر از اقلیم گرمی مانند یزد است.انجمن علوم علفهای هرز ایراندانش علفهای هرز ایران1735-35486220110220Study the Non-Target Site Based Mechanisms of Resistance in Aryloxyphenoxy Propionate Resistant-Phalaris Minor Retz. Biotypesمطالعه مکانیسمهای مقاومت غیر مبتنی بر محل هدف در بیوتیپهای فالاریس (Phalaris minor Retz.) مقاوم به علفکش¬های آریلوکسی فنوکسی پروپیونات79891094FAجاوید قرخلواستاد دانشگاه0000-0002-1773-898Xمحمد حسن راشد محصلاستاد دانشگاهمهدی نصیری محلاتیاستاد دانشگاهاسکندر زندمحققعلی قنبریاستاد دانشگاهرافائل دپرادواستاد دانشگاهJournal Article20121113Acetyl co-enzyme A carboxylase inhibitors are commonly used for post emergence control of grass weeds in broad leaf crops. Some of these herbicides are applied to control grass weeds in wheat and barley fields. Recently some aryloxyphenoxy propionate-resistant <em>Phalaris minor </em>Retz<em>.</em> populations that have developed the resistance to diclofop methyl, fenoxaprop-P butyl and clodinafop propargyl, have been detected in wheat fields of Fars where these graminicides had been applied for several years. Previous biochemical studies revealed that mechanism of resistance in SR3, MR4 and AR biotypes is due to presence of an herbicide-resistant ACCase enzyme in the biotypes. There was not significant difference between susceptibility of ACCase enzyme of other resistant biotypes (FR2, FR3, FR4, FR5, FR6, FR8, MR1, MR2, ER1, ER2 and GR2-1) and susceptible one (ES). In order to study the non-target site based mechanism(s) of resistance to diclofop methyl in two resistant <em>Phalaris minor</em> Retz. biotypes, some experiments were conducted to investigate retention, absorption, translocation and metabolism of diclofop methyl in the resistant (SR3 and FR8) and susceptible (ES) biotypes in Agro – Biochemistry Laboratory of Córdoba University, Spain, during 2008. The amount of herbicide retention and absorption did not differ among resistant and susceptible biotypes. Almost all of the absorbed herbicide remained in the treated leaf and only a little bit of diclofop methyl was translocated to other parts of the treated plants in both resistant and susceptible biotypes. The results of this study showed that there was not difference in retention, absorption, translocation and metabolism of diclofop methyl between FR8 and susceptible one; suggesting unknown mechanism of resistance may be involved in FR8 plantsبازدارندههای استیل کوآنزیمآ کربوکسیلاز، علفکشهای رایج برای کنترل پسرویشی علفهای هرز باریکبرگ در مزارع گیاهان پهنبرگ میباشند. تعدادی از این علفکشها برای کنترل علفهای هرز باریکبرگ در مزارع گندم و جو استفاده میشود. اخیرا چند بیوتیپ از علف هرز فالاریس مقاوم به علفکشهای بازدارنده آریلوکسی فنوکسی پروپیونات از جمله دایکوفوپ متیل، فنوکساپروپ پی اتیل و کلودینافوپ پروپارژیل در برخی مزارع گندم استان فارس که سالهای متمادی در معرض تیمار با این باریکبرگکش بودند، شناسایی شده است. مطالعات قبلی بیوشیمیایی نشان داد که مکانیسم مقاومت به این علفکشها در بیوتیپهای SR3، MR4 و AR بدلیل وجود آنزیم تغییر یافته ACCase میباشد. اما میزان حساسیت این آنزیم در سایر بیوتیپهای مقاوم ( FR2, FR3, FR4,FR5, FR6, FR8, MR1, MR2, ER1, ER2وGR2-1) تفاوت معنیداری با بیوتیپ حساس نداشت. آزمایشهایی برای تعیین میزان نهشت، جذب و انتقال علفکش دایکلوفوپ متیل در دو بیوتیپ مقاوم SR3 و FR8 و بیوتیپ حساس ES در سال 1387 در آزمایشگاه شیمی کشاورزی دانشگاه کوردوبای اسپانیا انجام شد تا مکانیسم یا مکانیسمهای احتمالی مقاومت غیر مبتنی بر محل هدف در این بیوتیپها مورد مطالعه قرار گیرد. میزان نهشت و جذب علفکش دایکلوفوپ متیل در دو بیوتیپ مقاوم تفاوت معنیداری با بیوتیپ حساس نشان نداد. در هر سه بیوتیپ ، عمده علفکش جذب شده، در برگ تیمار شده باقی ماند و میزان بسیار ناچیزی به سایر بخشهای گیاه منتقل شد. میزان متابولیسم علفکش نیز در هر سه بیوتیپ یکسان بود. از آنجاییکه بیوتیپ FR8 فاقد آنزیم مقاوم بوده و از طرف دیگر میزان نهشت، جذب، انتقال و متابولیسم علفکش نیز در آن تفاوت معنیداری با بیوتیپ حساس نشان نداد، احتمالا مکانیسم ناشناختهای در مقاومت این بیوتیپ دخیل میباشد.انجمن علوم علفهای هرز ایراندانش علفهای هرز ایران1735-35486220110220Response of Canopy Structure of Soybean (Glycine max (L.) Merr.) Cultivars to Weed Competitionواکنش ساختار کانوپی ارقام سویا (Glycine max (L.) Merr.) به رقابت با علفهای هرز911051095FAمحمد رضوانیاستاد دانشگاهفائزه زعفریاناستاد دانشگاهمجتبی جوینیاستاد دانشگاهJournal Article20121113Pattern of leaf area and plant dry matter distribution, can play key role in weed-crop competition for achieving the light. A field study was undertaken to aim of investigation of leaf area and dry matter profile of soybean cultivars and weeds. The experimental design was a randomized complete block using a split-plot arrangement with three replications. Main plots were weed infested (natural infestation) and weed free, and subplots were four soybean cultivars (Sahar, Hil, Sari, Telar) and two lines (033, 032). At soybean canopy closure stage, sampling of leaf area and dry matter profile of cultivars and weeds was carried out. Interference with weeds caused different cultivars of soybean shift the maximum layer of leaf area and dry matter to the upper layer of canopy. Distribution of leaf area and dry matter in weeds canopy was related to its species and the growth form. <em>Abutilon theophrasti</em> increased its height and height of branching, and spread its leaves on the soybean canopy. The hill cultivar in weedy plots produced maximum grain yield and had more weed suppressive ability than other ones.الگوی توزیع سطح برگ و ماده خشک کانوپی گیاه، نقش مهمی در رقابت گیاه زراعی و علفهرز جهت دسترسی به نور ایفا میکند. بدین منظور، آزمایش مزرعهای با هدف بررسی تغییرات توزیع عمودی سطح برگ و ماده خشک ارقام مختلف سویا و علفهای هرز انجام شد. آزمایش به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1389 در مزرعه آموزشی-پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری اجرا شد. حضور (آلودگی طبیعی مزرعه) و عدم حضور علفهای هرز به عنوان عامل اصلی و چهار رقم (سحر، هیل، ساری، تلار) و دو لاین امیدبخش سویا (032، 033) به عنوان عامل فرعی در کرتهای فرعی قرار گرفتند. نمونهبرداری برای توزیع عمودی سطح برگ و ماده خشک در لایههای مختلف کانوپی سویا و علفهای هرز در زمان بسته شدن کانوپی سویا، انجام شد. نتایج نشان داد که رقابت با علفهای هرز موجب شد که ارقام مختلف سویا لایههای حداکثر سطح برگ و ماده خشک خود را به لایههای بالاتر کانوپی متتقل نمایند. توزیع سطح برگ و ماده خشک در کانوپی علفهای هرز بسته به نوع و فرم رشدی آنها متفاوت بود. گاوپنبه <em>Abutilon theophrasti</em> Medic.)) ارتفاع شاخهدهی خود را افزایش داد و برگهای خود را روی کانوپی سویا مستقر نمود. رقم هیل بیشترین عملکرد را در بین ارقام در شرایط حضور علفهرز تولید نمود و بیشترین توانایی سرکوبکنندگی رشد علفهای هرز را نسبت به سایر ارقام داشت.