انجمن علوم علفهای هرز ایراندانش علفهای هرز ایران1735-354814120180823Interactions of Herbicide Doses and Application Time on Sorghum halepense Control in Maize (Zea mays)برهمکنش زمان کاربرد و میزان مصرف علفکش نیکوسولفورون در کنترل علفهرز قیاق در ذرت11011762410.22092/ijws.2018.1401.01FAفاطمه عین الهیپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانمصطفی اویسیپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانحمید رحیمیانمدیر مسولJournal Article20170123A field experiment was conducted to determine the interaction effects of herbicide timing and doses on the control of Sorghum halepense in maize. The experiment was a split plot in randomized complete block design (RCBD) with three replications. Main plots were herbicide doses (0, 40, 60, 80, 100 g.ae of nicosulfuron) and sub-plots comprised herbicide timing (maize growth stages: 2-4 leaves, 4-6 leaves and 6-8 leaves). Standard dose response model was used to describe the relationship between weed biomass and herbicide doses at each herbicide application time. Estimated parameters showed that herbicide application delay increased U, L, ED50, ED90 parameters linearly. The highest yield of maize (20478.8 kg/h) was obtained by 2.5 lit/ha herbicide applied at 2-4 leaves of maize growth stage. Recommended dose of herbicide resulted in 12108.74 kg/h maize yield when it was applied at 6-8 leaves maize growth stage. In summary, 1.5 lit/ha herbicide applied at 2-4 leaves growth stage of maize gave acceptable control and decreased S. halepense biomass from 144.9 to 41.2 g/m2. The respected amount of weed biomass was not able to compete with maize and make damage. Results of the current study can be used in S. halepense management programs in maize fields.<br /><br />به منظور بررسی تاثیر مقادیر و زمانهای مختلف کاربرد علفکش نیکوسولفورون در کنترل قیاق در ذرت، آزمایشی مزرعهای طی یک فصل رشد انجام شد. آزمایش بصورت کرتهای خرد شده، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و در سه تکرار اجرا شد. پنج سطح علفکش (۰، ۴۰، ۶۰، ۸۰ و ۱۰۰ گرم ماده موثره در هکتار معادل ۰، ۵۰، ۷۵، ۱۰۰ و ۱۲۵ درصد غلظت توصیه شده) بعنوان کرت اصلی و سه زمان کاربرد علفکش (دو تا چهار برگی،چهار تا شش برگی و شش تا هشت برگی ذرت) بعنوان کرت فرعی در نظر گرفته شد. برای توصیف رابطه بین مقدار علفکش و زیست توده علف هرز در هر زمان کاربرد، از مدل استاندارد <br />غلظت-پاسخ استفاده گردید. برآورد پارامترها نشان داد که با تاخیر در زمان سمپاشی، مقدار چهار پارامتر U (میزان زیست توده قیاق بدون کاربرد علفکش)، L(میزان زیست توده قیاق در مقادیر بالاتر از غلظت توصیه شده)، ED50(مقدار علفکش لازم جهت کاهش 50 درصدی زیست توده قیاق) و ED90 (مقدار علفکش لازم جهت کاهش 90 درصدی زیست توده قیاق) بصورت خطی افزایش یافت. جایگذاری پارامترهای مذکور با روابط خطی به عنوان زیر مدل در مدل <br />غلظت-پاسخ، منجر به مدل تلفیقی شد که به کمک آن میتوان از روی دو متغیر، غلظت علفکش، زمان مصرف علفکش و وزن خشک علفهرز را توصیف نمود. نتایج آزمایش نشان داد که بیشترین زیست توده (8/20478 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد دانه ذرت (74/12108 کیلوگرم در هکتار) درمرحله اول کاربرد علفکش با مقدار 5/2 لیتر در هکتار (معادل 125 درصد غلظت توصیه شده) بدست آمد. هنگامی که سمپاشی تا مرحله 8-6 برگی ذرت به تعویق افتاد، میزان زیست توده نهایی ذرت در حداکثر غلظت علفکش، به 3/15625 کیلوگرم و عملکرد دانه به 7/8759 کیلوگرم در هکتار کاهش یافت. کاربرد علفکش در 4-2 برگی ذرت با غلظت کاهش یافته ۷۵ درصد غلظت توصیه شده در هکتار توانست وزن خشک قیاق را از 9/144 به 2/41گرم در متر مربع کاهش دهد و از خسارت به ذرت جلوگیری نماید. نتایج مطالعه حاضر به افزایش کارایی غلظت علفکش برای کنترل قیاق در ذرت کمک خواهد کرد.انجمن علوم علفهای هرز ایراندانش علفهای هرز ایران1735-354814120180823Effect of Four Cover Crop Species on Weed Control and Population Changes in Karaj Regionاثر چهار گونه گیاه پوششی بر کنترل و تغییرات جمعیت علفهایهرز در منطقه کرج112211763510.22092/ijws.2018.1401.02FAمحمد رضا مجیدیمحمد رضا مجیدی دانشجوی دکتری، گروه زراعت و اصلاح نباتات، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایرانبهرام میر شکاریدانشیار، گروه زراعت و اصلاح نباتات، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایرانبتول صمدانیعضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور،سازمان تحقیقات،آموزش وترویج کشاورزی،تهران،ایرانحسن حاج نجاریدانشیار پژوهشکده میوههای سردسیری،موسسه تحقیقات باغبانی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران.فرهاد فرحوشدانشیار، گروه زراعت و اصلاح نباتات، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایرانJournal Article20170815This experiment was conducted during 2015-2016 in Karaj, Iran to investigate the effect of cover crops on weed control and the use of herbicide on establishment of cover crops as a split-plot arrangement in a randomized complete block design with three replications. Main factors were Festuca ovina, Festuca rubra, Agropyron desertorum, Bromus tomentellus and control (no cover crops, weedy) and sub factor was Bromoxynil + MCPA (Bromicide M.A EC.40) herbicide in four levels: 0, 300, 450 and 600 gha-1. Based on the findings, B.tomentellus and F. ovina species had the highest cover crop dry mater (8 and 5 kg/ m2 respectively). B. tomentellus and F. ovina species had the highest reduction in weed densities (86% and 67%, respectively) and dry weights (81% and 71%respectively) compared to the control. The interaction between cover crops and herbicide on total dry weight of weeds was significant. The most common weeds of the experiment were Alyssum desertorum, Descurainia Sophia and Polygonum aviculare. The mean dry weight reduction of dominant weeds by cover crops compared to control for D. sophia, A. desertorum and P. aviculare were 83%, 71% and 89%, respectively. The highest dry weight loss of dominant weeds was belonged to B.tomentellus and F. ovina treatments. Based on the Shannon Wiener index, the highest reductions of diversity compared to the control (1.5) were observed for B.tomentellus (0.6) and F. ovina (0.73).این آزمایش در سال زراعی 1395-1394 درکرج، به منظور بررسی تأثیر گیاهان پوششی در کنترل علفهایهرز و استفاده از علفکش برای استقرار گیاهان پوششی بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. عامل اصلی، گیاهان پوششی شامل علفبره (<em>Festuca ovina</em>)، لرزانکقرمز (<em>Festuca rubra</em>)، علفگندمیبیابانی (<em>Agropyron desertorum</em>)، علف پشمکی (<em>Bromus tomentellus</em>) و شاهد (بدون گیاه پوششی و آلوده به علف هرز) و عامل فرعی، علفکش برمایسیدامآ (EC 40) در چهار سطح صفر، 300، 450 و 600 گرم در هکتار بود. بر اساس نتایج به دست آمده، گیاهان پوششی علف پشمکی و علفبره به ترتیب با 8 و 5 کیلوگرم بر مترمربع، بیشترین وزن خشک را دارا بودند. همین گیاهان، بیشترین تاثیر کاهشی را بر تراکم علفهایهرز (به ترتیب برابر 86% و 67%) و وزن خشک علفهایهرز (به ترتیب برابر 81% و 71%) داشتند. اثر متقابل گیاه پوششی و علفکش روی وزن خشک علفهایهرز معنیدار گردید. علفهایهرز غالب در آزمایش شامل قدومه (<em>Alyssum desertorum</em>)، هفتبند (<em>Polygonum aviculare</em>) و خاکشیر ایرانی (<em>Descurainia sophia</em>) بودند که میانگین کاهش وزن خشک آنها در اثر اعمال تیمار نسبت به شاهد، به ترتیب 71%، 89% و 83% بود. بیشترین مقدار کاهش در وزن خشک علفهایهرز غالب درگیاه پوششی علفپشمکی یادداشت شد. بیشترین کاهش تنوع علفهایهرز بر اساس شاخص شانون وینر در بین تیمارهای گیاهان پوششی نسبت به شاهد (H=1.5) در گیاهان پوششی علفپشمکی (6/0) و علفبره (73/0) مشاهده شد.انجمن علوم علفهای هرز ایراندانش علفهای هرز ایران1735-354814120180823Bermudagrass (Cynodon dactylon L.)Control Using Intercropping of Cover Crops with Date Palms (Phoenix dactylifera L.)کشت میان ردیفی گیاهان پوششی در خرما <i>(.Phoenix dactylifera L)</i> به منظورکنترل علف هرز مرغ <i>(.Cynodon dactylon L)</i>233111767710.22092/ijws.2018.1401.03FAحسین ادیم1- بخش تحقیقات گیاهپزشکی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی بلوچستان (ایرانشهر)، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، ایرانشهر، ایرانبتول صمدانیموسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانابراهیم ممنوعیبخش تحقیقات گیاهپزشکی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی جنوب استان کرمان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، جیرفت، ایران.0000-0001-5993-8456Journal Article20171111Date palm is one of the most strategic and important products in the world. To investigate the effects of cover crops intercropped with date on bermudagrass (<em>Cynodon dactylon </em>L<em>.</em>) biomass, an experiment was conducted in a randomized complete block design (RCBD) with three replications in Iranshahr, Baluchestan during 2011-2012. Treatments were sesbania (<em>Sesbania</em><em>sesban</em>)50 kg seeds/ha, alfalfa (<em>Medicago sativa</em>) 35 kg seeds/ha, pigeon pea (<em>Cajanus cajan)</em> 50 kg seeds/ha, vigna <em>(Vigna radiate)</em> 50 kg seeds/ha and sorghum (<em>Sorghombicolor)</em> 20 kg seed/ha.Results showed that the sesbania with 1937 gr/m<sup>2</sup> in first year and 2326 g/m<sup>2</sup> in second year, had the highest biomass in both years. 1937 g/m<sup>2</sup>. Vigna and pigeon pea with 159.7 and 22.8 g/ m<sup>2</sup> in first year and 101.7 and 50.7 g/m<sup>2 </sup>in second year respectively, had the lowest dry matters. Weeds were controlled by sesbania<em>, </em>sorghum<em>, vigna,</em> pigeon pea and alfalfa 97, 59, 7 and 3 % in first year and 99, 74, 2, 10 and 95% in second year compared to control, respectively. The study indicated that sesbania and alfalfa had the highest mean biomass in both years and were the best treatment to control and reduce biomass of bermudagrass.خرما یکی از محصولات راهبردی و مهم در دنیا میباشد. به منظور بررسی اثر گیاهان پوششی بر کنترل علفهرز مرغ (<em>Cynodon</em> <em>dactylon</em>)،آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار و شش تیمار در طی سالهای 1390و1391 انجام شد. تیمارها شامل کشت میان ردیفی یونجه (<em>Medicago sativa</em>) به میزان 35 کیلوگرم در هکتار، چنتری (<em>Sesbania</em> <em>sesban</em>) به میزان 50 کیلوگرم در هکتار، نخود کبوتری (<em>Cajanus</em> <em>cajan</em>) به میزان 50 کیلوگرم در هکتار، ماش <br /> (<em>Vigna</em> <em>radiata</em>) به میزان 50 کیلوگرم در هکتار، سورگوم (<em>Sorghom</em> <em>bicolor</em>) به میزان 20 کیلوگرم در هکتار و شاهد بودند. نتایج بدست آمده نشان داد که بیشترین زیست توده تولید شده مربوط به چنتری با 1937 گرم در متر مربع در سال اول و 2326 گرم در متر مربع در سال دوم وکمترین آن مربوط به ماش و نخود کبوتری به ترتیب با 7/159 و 8/22 گرم در متر مربع در سال اول و 7/101 و 7/50 گرم در متر مربع در سال دوم بود. کمترین زیست توده مرغ در هر دو سال، به تیمار چنتری و یونجه و پس از آن سورگوم تعلق داشت. همچنین درصد کنترل مرغ بوسیله چنتری، سورگوم، ماش، نخود کبوتری و یونجه در سال اول به ترتیب 97، 59، 7، 3 و 94 درصد و در سال دوم، به ترتیب 99، 74، 2، 10 و 95 درصد بود. در این بررسی، چنتری و یونجه، دارای بیشترین میانگین زیست توده در هر دو سال بودند و مشخص شد که گیاهان پوششی موثری برای کنترل مرغ میباشند.انجمن علوم علفهای هرز ایراندانش علفهای هرز ایران1735-354814120180823Effect of Weed Interference on Some Morphological Traits and Yield of Garlic
(Allium sativum L.) Accessions under Organic Cultivationاثر تداخل علفهایهرز بر خصوصیات مورفولوژیکی و عملکرد تودههای سیر (Allium sativum L) در کشت ارگانیک334211764410.22092/ijws.2018.1401.04FAعلیرضا یوسفیهات علمییوسف قاضی خانلودانشگاه زنجانعلی عمارلوهیات علمیJournal Article20171010To evaluate the response of different garlic accessions to weed competition in Zanjan, west of Iran, a factorial experiment was carried out based on randomized complete block design with three replications in 2015-2016. Four variety of garlic (Hamedan 1, Hamedan 2, Hamedan 3 and Tarom) at two weed infestation conditions (whole season weed infestation and weed-free) were studied. The results indicated that responses to weed interference were significantly affected by accession. Hamedan 2 and Hamedan 3 accessions showed a considerable reduction in most traits under weed competitions while Tarom accession showed highest reduction that was most likely due to low competitive ability. Overall, Hamedan1 accession is recommended for cultivation in cool season regions such as Zanjan, due to the higher yield and lower yield decreases under weedy conditions.به منظور بررسی واکنش تودههای سیر به تداخل علفهایهرز در منطقه زنجان، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 95-1394 اجرا شد که در آن، چهار توده سیر (همدان یک، همدان دو، همدان سه و طارم) و دو سطح تداخل علفهای هرز (تداخل و عدم تداخل) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که واکنش به تداخل علفهای هرز، به طور معنی داری، تحت تاثیر نوع توده قرار گرفت. در رقابت با علفهای هرز، اکثر صفات تودههای همدان دو و همدان سه، کاهش قابل توجهی را نشان دادند. توده طارم، به دلیل توان رقابتی پایین، بیشترین کاهش در صفات مورد بررسی در شرایط تداخل را، نشان داد و کمترین عملکرد را در بین تودهها تولید کرد. بطور کلی، توده همدان یک با توجه به عملکرد بالا و کاهش اندک عملکرد در شرایط تداخل، برای کشت در مناطق سردسیر نظیر زنجان توصیه میشود<strong>.</strong>انجمن علوم علفهای هرز ایراندانش علفهای هرز ایران1735-354814120180823Evaluation of Some Ecophisiological Aspects of Pondweed (Potamogeton nodosus Poir.) in Response to Fertilizers Levels, Rice Variety and Floodingارزیابی برخی جنبههای اکوفیزیولوژیک گوشاب (.Potamogeton nodosus Poir) در واکنش به سطوح مختلف کود، رقم برنج و غرقاب435811764010.22092/ijws.2018.1401.05FAبیژن یعقوبیاستادیار موسسه تحقیقات برنج کشور0000-0003-4655-4052محمد مهدی فانوسچیدانشجوی سابق کارشناسی ارشد دانشگاه تهرانفرزین پورامیراستادیار موسسه تحقیقات برنج کشور، رشت، ایرانحمید رحیمیان مشهدیهیئت علمی گروه زراعت دانشگاه تهرانالمیرا محمدوندکروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه گیلانمصطفی اویسیگروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه تهران، گروه زراعتJournal Article20171220Pondweed tolerance to flooding and most herbicides, as well as regrowth after hand weeding, has led the weed to be considered as an invasive species in paddy rice. Three experiments were carried out to provide a strategy for management of pondweed. In the first experiment, the interference of pondweed with Hashemi and Gohar rice cultivars at 0, 50, 100 and 150% of recommended NPK fertilizer were studied. In the second experiment, pondweed proliferation and colonization at the above fertilizer levels; and in the third experiment, the effect of water depth on the growth of this weed were investigated. The result of the first experiment showed that pondweed does not have significant effect on the yield of Gohar cultivar, but decreased the yield of Hashemi by 13-25%. Decreasing the fertilizer level to 50 and zero percent of recommended doses led to sharp decline in the performance of both rice cultivars in competition with pondweed. According to the results of the second experiment, the pondweed colony expansion in the 50% recommended dose of fertilizer treatment was twice that of 100% fertilizer treatment. The result of third experiment showed that, increasing the water depth to 7 and 14 cm led to 359 and 342 percent increase in pondweed shoot biomass in comparison to saturated treatment. In general, according to the results of this research, the reason for the outbreak and damage of pondweed can be attributed to the nutritional weakness and the deep and long flooding of the paddy fields. In case of efficient use of fertilizers, drainage and the use of appropriate cultivars, it is not necessary to spend a lot on frequent hand weeding and the presence of weed will not cause significant economic losses of rice.تحمل گوشاب به غرقاب و بیشتر علفکشها و نیز رشد دوباره پس از وجین دستی سبب شده است تا این علفهرز بهعنوان یک گونه مهاجم در شالیزار مورد توجه قرار گیرد. بهمنظور ارائه راهکاری جهت مدیریت گوشاب، سه آزمایش اجرا گردید. در آزمایش اول، رقابت ارقام برنج هاشمی و گوهر با گوشاب در سطوح صفر، 50، 100 و 150 درصد از مقدار توصیهشده کودهای NPK مطالعه شد. در آزمایش دوم، روند تکثیر و کلونیزایی گوشاب در سطوح کودی فوق و در آزمایش سوم، اثر عمق آب بر رشد علفهرز گوشاب بررسی شد. نتایج آزمایش اول نشان داد که گوشاب فاقد تأثیر معنیدار بر عملکرد رقم گوهر بود؛ امّا موجب کاهش 25-13 درصدی عملکرد رقم هاشمی گردید. کاهش عناصر غذایی به 50 و صفر درصد مقدار توصیه شده، منجر به کاهش شدید عملکرد هر دو رقم برنج در رقابت با گوشاب شد. مطابق نتایج آزمایش دوم، میزان گسترش کلونی گوشاب در تیمار کودی 50 درصد، دو برابر تیمار کودی 100 درصد بود. نتایج آزمایش سوم نشان داد که افزایش عمق غرقاب به هفت و 14 سانتیمتر، سبب افزایش 359 و 342 درصدی اندامهای هوایی درمقایسه با تیمار اشباع شد. بهطورکلی مطابق نتایج این تحقیق، دلیل طغیان و خسارت گوشاب را میتوان به ضعف تغذیهای و غرقاب عمیق و طولانیمدت شالیزارها نسبت داد و در صورت مصرف بهینهی کودها، زهکشی و نیز استفاده از ارقام مناسب، نیازی به صرف هزینههای زیاد جهت وجین دستی مکرّر گوشاب نیست و حضور علفهرز، موجب خسارت اقتصادی معنیدار به برنج نخواهد شد.انجمن علوم علفهای هرز ایراندانش علفهای هرز ایران1735-354814120180823Interaction effects of different concentrations of Mesosulfuron + Iodosulfuron + Diflufenican (Othello) herbicide and soil moisture content on control of Sinapis arvensis in wheatبرهمکنش غلظتهای مختلف علفکش مزوسولفورون +یودوسولفورون+ دیفلوفنیکان (اُتللو) و رطوبت خاک بر کنترل علف هرز خردل وحشی (Sinapis arvensis) در گندم596911764210.22092/ijws.2018.1401.06FAمحمدامین قسامگروه زراعت و اصلاح نباتات ، دانشکده کشاورزی دانشگاه تهرانحسن علیزادهگروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانمصطفی اویسیپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانمحمدعلی باغستانیسازمان حفظ نباتات کشورJournal Article20171225Environmental conditions such as soil moisture have a significant effect on herbicides efficacy. In order to evaluate the effect of Othello herbicide in different soil moisture conditions on wild mustard and wheat, a greenhouse experiment was conducted as split plot based on randomized complete block design with three replications. Three levels of soil moisture including field capacity, 75% field capacity and 50% field capacity, and 0, 33, 66, 99, 132 and 165 grams of active ingredient of Mesosulfuron + Iodosulfuron + Diflufenican per hectare were the experimental treatments. Results showed that the concentration required to reduce the dry matter content of wild mustard by 50% in the field capacity was 71.57 g.a.i /ha of herbicide, while in 75% and 50% of the field capacity, it was increased to 88.69 and 112.11 g of active ingredient per hectare, respectively. The required concentration to reduce 50% of dry weight of wheat in the field capacity was 86.85 g.a.i / ha, while it reached to 102.5 and 73.95 g.a.i /ha at75% and 50% moisture content, , respectively. The results of the data showed that at 50% moisture content of the field capacity, lower concentrations of this herbicide would also have adverse effects on wheat.شرایط محیطی از جمله رطوبت خاک، تأثیر بسزایی بر کارایی علفکشها دارد. به منظور ارزیابی اثر غلظتهای علفکش اُتللو در شرایط مختلف رطوبت خاک بر علف هرز خردل وحشی و گندم، آزمایش گلخانه ای، به صورت کرتهای خردشده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران انجام شد. سه سطح رطوبت خاک شامل ظرفیت مزرعه، 75% ظرفیت مزرعه و 50% ظرفیت مزرعه و غلظتهای مختلف علفکش مزوسولفورون +یودوسولفورون+دیفلوفنیکان، شامل صفر، 33، 66، 99، 132 و 165 گرم ماده موثره در هکتار بودند. نتایج نشان داد که میزان غلظت لازم برای کاهش 50 درصد وزن خشک خردل وحشی در رطوبت ظرفیت مزرعه 57/71 گرم ماده موثره در هکتار بود در حالی که در رطوبت 75 % و 50% ظرفیت مزرعه، به ترتیب 69/88 و 21/116 گرم ماده موثره در هکتار بود. میزان غلظت لازم برای کاهش 50 درصد وزن خشک گندم در رطوبت ظرفیت مزرعه، 50/86 گرم ماده موثره در هکتار بود و در رطوبت 75 % و 50% ظرفیت مزرعه، این غلظت لازم به ترتیب به 5/102 و 95/73 گرم ماده موثره در هکتار رسید. نتایج نشان داد که در رطوبت 50 درصد ظرفیت مزرعه، غلظتهای کمتر این علفکش نیز باعث اثرات سوء بر گندم خواهند شد.انجمن علوم علفهای هرز ایراندانش علفهای هرز ایران1735-354814120180823The Influence of Light, Temperature and Seed Coat on Germination of Different Populations of Wild Oats (Avena ludoviciana)اثر نور، دما و پوسته بذر بر جوانهزنی جمعیت های مختلف یولاف وحشی زمستانه <i>(Avena ludoviciana)</i>718111763710.22092/ijws.2018.1401.07FAسمیه فروزشدکتری علوم علفهای هرز دانشگاه تهرانسعیده بلاغیدانشجوی دکتری علوم علفهای هرز دانشگاه تهرانحسن علیزادهعضو هیئت علمی دانشگاه تهرانJournal Article20171230Seed of wild oats can persist in the soil for a long time due to its dormancy. Studing the different factors affecting germination behaviors of this weed seeds will result in a properly control program. To quantify the rate of wild oat population's germination response to light and darkness, two experiments were performed in laboratory. The experimental design was a completely randomized design with three replications. Experimental treatments were temperature (10/5, 3, 5, 10 and 15 ◦c), seed coat (with and without), and populations (Ahvaz, Kordestan and Shiraz). The results showed that germination responses to temperature changed based on seed coating. Seeds of wild oat populations were not germinated at constant temperatures of 3 and 5°C and also at fluctuating temperatures and Non-treated seeds germinated at 10 and 15°C. In the other words, increasing temperatures impact the germination velocity. The highest germination percentage (%87) occurred in the 10/5 C, in Shiraz population. Among populations, Ahvaz needed maximum growing degree days to reach 50% germination. Coated seed did not germinate at light or darkness in the 10/5 °C and 3 and 5°C. Significant difference were evident in germination percentage of coated and without coat seeds of wild oat population. This indicates the role of genetic factors and environmental conditions during plant growth and the germination behavior of seeds. Precise and accurate prediction of the time of seed germination and emergence based on feedback of environmental conditions should be considered to performe the effective control method or methods in integrated weed management.یولاف وحشی زمستانه، به دلیل دارا بودن خواب در بذرهای خود، قادر است برای مدتهای طولانی در خاک بماند. مطالعه اثر عوامل مختلف بر رفتار جوانهزنی بذر این علفهرز، منجر به تنظیم برنامه صحیح کنترل خواهد شد. به منظور بررسی نحوۀ پاسخ بذرهای یولافوحشی زمستانه، دو آزمایش (شرایط نوری و تاریکی) بصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل دما (3، 5، 10، 15 و دمای متناوب 10 درجه سانتیگراد در روز و 5 درجه سانتیگراد در شب)، وجود یا عدم وجود پوسته در بذر و جمعیتهای یولافوحشی (اهواز، شیراز و کردستان) بودند. نتایج حاکی از آن بود که درصد جوانهزنی بر اساس پوشش بذر، نسبت به دما تغییر میکند. در دمای متناوب و دماهای ثابت 3 و 5 درجه سانتیگراد، در بذرهای پوشش دار هیچ یک از جمعیتهای یولافوحشی، جوانهزنی رخ نداد و جوانهزنی در بذرهای پوشش دار، تنها در دو دمای 10 و 15 درجۀ سانتیگراد مشاهده شد؛ به عبارتی، افزایش دما، سبب شروع جوانهزنی شد. در دمای متناوب، جمعیت یولافوحشی شیراز، بیشترین درصد جوانهزنی (87 درصد) را داشت و جمعیت اهواز، به طولانی ترین زمان برای جوانهزنی 50 درصدی نیاز داشت. در تاریکی نیز همانند روشنایی، جوانهزنی در بذرهای پوشش دار در دماهای متناوب (دمای روز 10 و شب 5)، 3 و 5 درجه سانتیگراد در تاریکی مشاهده نشد. درصد جوانهزنی جمعیتهای یولافوحشی در حالت بدون پوشش، با جوانهزنی این جمعیتها در حالت پوشش دار، تفاوت معنی داری را نشان داد که این امر نشان دهندۀ بازتاب عوامل محیطی بر پوسته و چگونگی رفتار جوانهزنی است. پیش بینی دقیق و درست از زمان جوانهزنی بذرها و سبزشدن آنها بر پایۀ بازخورد شرایط محیطی را باید برای بکارگیری روش یا روشهای کنترلی مؤثر در مدیریت تلفیقی علفهایهرز، در نظر گرفت.انجمن علوم علفهای هرز ایراندانش علفهای هرز ایران1735-354814120180823Study the Several Herbicides Effect on Weeds Control and Yield of Cumin
(Cuminum cyminum L.)بررسی تأثیر چندین علفکش بر کنترل علفهایهرز و عملکرد زیره سبز (Cuminum cyminum L)839511764310.22092/ijws.2018.1401.08FAمهدی دستورانیتولیدات گیاهی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، استان گلستان، ایران- صندوق پستی 163.ابراهیم غلامعلیپور علمداریتولیدات گیاهی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبدکاووسف گنبدکاووس، استان گلستان، ایران- صندوق پستی 163.عباس بیابانیتولیدات گیاهی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، استان گلستان، ایران- صندوق پستی 163.زینب اورسجیتولیدات گیاهی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، استان گلستان، ایران- صندوق پستی 163.میثم حبیبیتولیدات گیاهی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبدکاووسف گنبدکاووس، استان گلستان، ایران- صندوق پستی 163.Journal Article20180106This experiment was conducted to evaluate the effects of the pre planting herbicides including Trifluralin (Treflan 48% EC) and Ethalfluralin (Sonalan 33.3% EC), pre emergence herbicides including Oxadiazon (Ronstar 25% EC ,12% SL), Simazine (Princep 4L) and Prometryn (Gasagard 80% WP) and post emergence herbicide including Linuron (Afalon 50% WP, 45% SL) on weed control and yield, yield components, seed yield, essence yield and essence efficiency of cumin in a randomized complete block design with three replications. Five dominant weed species i.e. Chenopodium album, Fumaria officinalis, Polygonum avicular, Hordeum murinum and Triticum aestivum were identified. Results showed that effect of the herbicides on density and dry weight of each and total weed species were significant. In this study, all herbicides significantly decreased total weed density compared to weedy check. The order of reduction in total weed density was hand weeding> Ethalfluralin> Oxadiazon> Trifluralin= Linuron= Simazine> Prometryn. The highest and lowest total dry weight of weeds were obtained in weedy check and hand weeding, respectively. Among various herbicides treatments, Ethalfluralin and Oxadiazon had the inhibitoriest effects on the total dry weight of weeds in comparison with weedy check (97.40 and 84.31% respectively). The results also showed that there were significant differences among various herbicide treatments on cumin density, number of umbrella per plant, number of seed per umbrella, 1000- seed weight, seed yield, and essence yield and efficiency. The highest and lowest seed and essence yield were obtained in hand weeding and weedy check, respectively. After weeding treatment, Ethalfluralin application had the highest seed yield and essence yield.این آزمایش، به منظور ارزیابی اثر علفکشهای پیشکاشت تریفلورالین (نام تجاری: ترفلان) 48 درصد ای سی، اتالفلورالین (نام تجاری: سونالان) 3/33 درصد ای سی، علفکشهای پیشرویشی اگزادیازون (نام تجاری: رونستار) 25 درصد ای سی و 12 درصد اس ا، سیمازین (نام تجاری: پرینسب) 4 ال و پرومترین (نام تجاری: گزاگارد) 80 درصد پودر وتابل و علفکش پسرویشی لینورون (نام تجاری: آفالن) 50 درصد پودر وتابل و 45 درصد درصد اس ال، بر کنترل علفهایهرز و عملکرد و اجزای عملکرد دانه و نیز، عملکرد و بازده اسانس زیره سبز، در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا درآمد. پنج گونه علفهرز غالب شامل سلمه تره (Chenopodium album)، شاهتره (Fumaria officinalis)، هفت بند (Polygonum avicular)، جو موشی (Hordeum murinum) و گندم خودرو (Triticum aestivum) مورد شناسایی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اختلاف معنیداری بین تیمارهای مختلف علفکش روی تراکم و وزن خشک هر گونه و کل علفهایهرز وجود داشت. تمام علفکشهای مورد بررسی، تراکم کل علفهایهرز را بهطور معنیداری نسبت به شاهد بدون کنترل علفهرز کاهش دادند. نقش تیمارها در کاهش تراکم علفهای هرز به ترتیب عبارت بود از وجین> اتالفلورالین> اگزادیازون> تریفلورالین= لینورون= سیمازین> پرومترین. بیشترین و کمترین وزن خشک زیست توده علفهایهرز به ترتیب مربوط به تیمار عدم کاربرد علفکشها و تیمار شاهد وجین بود. در بین تیمارهای مختلف علفکشها، اتالفلورالین و اگزادیازون، به ترتیب با 40/97 و 31/84 درصد نسبت به تیمار عدم کابرد علفکش، بیشترین کاهش را در وزن خشک علفهایهرز به خود اخصاص دادند. نتایج بیانگر اختلاف معنیداری میان تیمارهای مختلف علفکش، از لحاظ تأثیر بر تراکم، تعداد چتر در بوته، تعداد دانه در چتر، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد و بازده اسانس زیره سبز بود. بیشترین و کمترین عملکرد دانه و عملکرد اسانس زیره سبز، به ترتیب مربوط به تیمار شاهد وجین علفهرز و عدم وجین بود. مصرف اتالفلورالین بعد از تیمار وجین، از بیشترین عملکرد دانه و عملکرد اسانس برخوردار بود.انجمن علوم علفهای هرز ایراندانش علفهای هرز ایران1735-354814120180823he interaction effects between imazethapyr herbicide doses and soil moisture on annual weed control in Beanبرهمکنش غلظتهای علف کش ایمازتاپیر و رطوبت خاک بر کنترل علفهای هرز یکساله لوبیا9710811767810.22092/ijws.2018.1401.09FAفریبا راست گردانیدانشجوی دکتری دانشگاه تهرانحمید رحیمیان مشهدیهیئت علمی گروه زراعت دانشگاه تهرانمصطفی اویسیپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانJournal Article20170606To evaluate the response of annual weeds to interaction between imazethapyr herbicide doses and soil moisture in beanfields, a split plot experiment based on randomized complete blocks design with three replications was conducted. Main plots included three different moisture regimes (60, 75 and 90 mm of accumulated evaporation; equal to 100, 80 and 60% of bean water requirementrespectively) and sub-plots were five doses of imazethapyr (0, 25, 50, 75 and 100 percent of the recommended dose). The result illustrated that the interaction effects of herbicide doses and soil moisture on the biomass of weeds were significant. Under low soil moisture conditions, <em>Amaranthus retroflexus</em> and <em>Chenopodium album</em> grew more and the highest amount of weed biomass (396.81 gr /m<sup>2</sup>) was obtained from 60% of bean water requirement and without weed control treatment. Also, based on the three-parameter dose-response model, the predicted ED<sub>50</sub> parameters in the 100, 80 and 60% moisture regimen, were 32.45%, 56.59% and 73.46%, of the recommended dose respectively. These results showed that in the less soil moisture, the amount of required herbicide to reduce the 50% of weed biomass, increased. The highest yield (4133.84 kg/h) was obtained from 100% moisture regime and 100% recommended dose of herbicide. According to these results, when soil moisture content is appropriate, the herbicide efficiency in weed control and also the bean yield will increase. The results of this experiment can be used to predict the appropriate dose of herbicide in variable climatic conditions of Iran.به منظور ارزیابی واکنش علفهایهرز یکساله مزرعه لوبیا به برهمکنش غلظتهای علفکش ایمازتاپیر و رطوبت خاک، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایشی شامل سه رژیم رطوبتی 60، 75 و 90 میلیمتر از تبخیر تجمعی (به ترتیب معادل 100، 80 و 60 درصد از نیاز آبی لوبیا) به عنوان کرتهای اصلی و غلظتهای علفکش ایمازتاپیر در پنج سطح صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد غلظت توصیه شده، به عنوان کرتهای فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که برهمکنش غلظتهای علفکش و رطوبت خاک، تأثیر معنی داری بر زیست توده کل علفهایهرز دارد. تاج خروس و سلمه تره در شرایط رطوبت کم خاک، رشد بیشتری داشته و بالاترین میزان زیست توده علفهایهرز (396.81گرم در متر مربع)، از تیمار رژیم رطوبتی 60 درصد و شاهد بدون کنترل علفهرز بدست آمد. براساس مدل سه پارامتری غلظت-پاسخ، پارامتر ED<sub>50</sub>، در رژیمهای رطوبتی100، 80 و 60 درصد، به ترتیب میزان 32.45 ، 56.59 و 73.46 درصد از غلظت توصیه شده پیشبینی شد. بنا بر نتایج حاصل از این مطالعه، هر چه رطوبت خاک کمتر باشد، غلظت علف کش لازم برای کاهش 50 درصد از زیست توده علفهایهرز افزایش خواهد یافت . بالاترین میزان عملکرد دانه، از رژیم رطوبتی 100 درصد، با میزان 4133 کیلوگرم در هکتار، از غلظت 100 درصد توصیه شده علفکش حاصل شد. بر اساس این نتایج، اگر رطوبت خاک مناسب باشد، کارایی علفکش در کنترل علفهایهرز افزایش خواهد یافت و میزان عملکرد لوبیا نیز بیشتر میشود. نتایج این آزمایش میتواند در پیشبینی غلظتهای مناسب علفکش در شرایط اقلیم متغیر ایران مناسب باشد.انجمن علوم علفهای هرز ایراندانش علفهای هرز ایران1735-354814120181122Investigation of application timing and herbicide rate of Isoxaflutole (SC 480) for broadleaved weeds control in spring chickpea in dryland conditionبررسی زمان کاربرد و میزان علف کش ایزوکسافلوتل (SC 480 ) به منظور کنترل علفهایهرز پهنبرگ در نخود بهاره دیم10912711770410.22092/ijws.2018.1401.10FAمژگان ویسیسازمان تحقیقات کشاورزی، بخش تحقیقات گیاه پزشکیمهدی مین باشی معینیعضو هیات علمیمحمد صالح منصوریکارشناسمحسن غیاثوندکارشناسJournal Article20180223In order to evaluate the efficacy of Isoxaflutole (SC480) on weed control in Chickpea (<em>Cicer arietinum</em> L.) fields, experiments were carried out in Kermanshah, Kurdestan and Lorestan provinces in a randomized complete block design with four replications. Treatments consisted of applications of pre-emergence isoxaflutole (SC480) at 0.2, 0.3 and 0.4 L.ha<sup>-1</sup> of commercial formulation, post-emegence isoxaflutole at 0.2, 0.3 and 0.4 L.ha<sup>-1</sup> of commercial formulation, post-emergence pyridate (EC60%) at 2 L.ha<sup>-1 </sup>of commercial formulation and hand weeding. Weed percent damage based on EWRC scores at 30 days after post spraying, weed density reduction (%), weed biomass reduction (%) were measured. According to the results, the best treatments in Kermanshah for grain yield of chickpea were pre-emergence isoxaflutole at rates 0.2 and 0.3 L.ha<sup>-1</sup> with 669 and 632.5 kg ha<sup>-1</sup> that reduced weed density %79 and %80.5 respectively. In Kurdestan, pre-emergence isoxaflutole at rate 0.2 L.ha<sup>-1</sup> was considered as the most suitable treatment with 80% reduction in weed density and 1118 kg ha<sup>-1</sup> grain yield. In Lorestan, pre-emergence isoxaflutole at rate 0.2 and 0.3 L.ha<sup>-1</sup> reduced weed population at 89.5% and 91.5% respectively. The highest grain yield in Lorestan belonged to pre-emergence isoxaflutole at rates 0.2 and 0.3 L.ha<sup>-1</sup> at 742 and 812.5 kg.ha<sup>-1</sup>.According to the results in the three locations, application of pre- emergence isoxaflutole at rate 0.2 L.ha<sup>-1</sup> of commercial formulationis suitable for weed control in spring chickpea.به منظور بررسی کارایی علفکشایزوکسافلوتل (SC480) بر کنترل علفهایهرز مزارع نخود بهاره (<em>Cicer</em> <em>arietinum</em>) آزمایشی در استانهای کرمانشاه، کردستان و لرستان در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 4 تکرار اجرا شد. تیمارها شامل کاربرد پیشرویشی و پسرویشی علفکش ایزوکسافلوتل با مقادیر 2/0، 3/0 و 4/0 لیتر در هکتار، پایریدیت (EC60%) به میزان 2 لیتر در هکتار و شاهد وجین دستی علفهایهرز بودند. درصد کاهش تراکم، وزن خشک علفهایهرز و درصدگیاهسوزی نخود 30 روز پس از سمپاشی پسرویشی تعیین شد. بر طبق نتایج درکرمانشاه برترین تیمارها از نظر عملکرد دانه نخود متعلق به ایزوکسافلوتل پیشرویشی به میزان 2/0 و 3/0 لیتر در هکتار با 669 و 5/632 کیلوگرم درهکتار به ترتیب با 79 و 5/80 درصد کاهش تراکم علفهایهرز بود. در کردستان ایزوکسافلوتل پیشرویشی به میزان 2/0 لیتر در هکتار با 80 درصد کاهش تراکم علفهایهرز و 1118 کیلوگرم در هکتار عملکرد دانه مناسبترین تیمار در نظر گرفته شد. در لرستان ایزوکسافلوتل پیشرویشی به میزانهای 2/0 و 3/0 لیتر در هکتار به ترتیب 5/89 و 5/91 درصد تراکم علفهایهرز را کاهش داده و بیشترین عملکرد دانه نیز متعلق به این دو تیمار به ترتیب با 742 و 5/812 کیلوگرم در هکتار بود. با توجه به نتایج علفکش ایزوکسافلوتل با کاربرد پیشرویشی به میزان 2/0 لیتر در هکتار از ماده تجاری برای کنترل علفهایهرز نخود بهاره مناسب است.